جدول جو
جدول جو

معنی سایه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سایه کردن
(شُ دَ)
سایه دادن. سایه افکندن. سایه انداختن:
تو مرغان را همی سایه کنی امروز اگر روزی
ترا سایه همی کردند و او را نیز مرغانش.
ناصرخسرو.
آفتاب زندگانی بر لب بام آمده ست
سایه خواهی کرد کی ای سروبالا بر سرم.
صائب (از آنندراج).
، سایه گسترده شدن:
هر جا که عدل سایه کند رخت دین بنه
کاین سایبان ز طوبی اخضر نکوتر است.
خاقانی.
، توجه کردن. رو آوردن:
صائب بلند مرتبه چون آسمان شود
بر هر زمین که سایه کند باغبان ما.
صائب (دیوان چ خیام ص 42)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

برنگ سیاه در آوردن، یا سیاه کردن روی. (چهره) صورت خود را به رنگ سیاه درآوردن، توضیح این کار در ماتم و سوگواری معمول بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایه کردن
تصویر مایه کردن
سرمایه ساختن، فراهم آوردن سرمایه، مایه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
سهل کردن آسان کردن، پاک کردن خالی کردن، اطلس کردن ستردن نقش و نگار، ستردن موی، چیزی را از چیزی جدا کردن مثلا طلا را از نقره و عسل را از موم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
((~. کَ دَ))
سهل کردن، آسان نمودن، پاک کردن، خالی کردن، اطلس کردن، ستردن نقش و نگار، ستردن موی، تراشیدن موی، چیزی را از چیزی جدا کردن مثلاً طلا را از نقره و عسل را از موم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
Streamline
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
Blacken
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
simplifier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
noircir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
सरल बनाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
zwart maken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
stroomlijnen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
menghitamkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
काला करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
menyederhanakan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
ennegrecer
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
검게 하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
간소화하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
לפשט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
simplificar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
escurecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
semplificare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
annerire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
simplificar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
精简
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
使变黑
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
uprościć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
czernić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
спрощувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
затемнювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
rationalisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
schwärzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
чернить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ساده کردن
تصویر ساده کردن
упрощать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سیاه کردن
تصویر سیاه کردن
לשחור
دیکشنری فارسی به عبری